و باز دوباره شب . . .
شب خالي از نان . . .
و اشک گرم
و . . . هيچ . . .
سلام . . .
فصلي رد شد با صدها دوري . . .
و دوباره . . .
سلام خيلي ممنون نظر لطفتونه
منم همينطور نوشته هاي شما هم ارامش بخشن
ديگر نميگويم: گشتم...نبود...نگرد...نيستبگـــــــــــ ذار صادقانه بگويم...اتفاقابود!فقـــــــــ ط مال من نبودبگذار ديگــــــــــري بگردد....شايد مال او باشد
گاهي "دوست داشتن" پنهان بماند قشنگ تر است دوست داشتن را بايد کشف کرد ؛درک کرد ،و از آن لذت برد ... !!!
امـروز بـه " ـآنهايـي" مـي ـانـديـشَم کِروي شـانـه هـايـَم گـريه کردَندو نـوبـَت "مـَن" کـه شُد، ديـگـر نـبـودند ....
حوا که بغض کنه...
حتي خدا هم...اگر اجازه برداشتن سيب را بدهد.....
باز هم چيزي جز آغوش آدم آرامش نميکند........
_______
*آبم*
خيلي مهربوني
مرسي که اومدي پيشم